سلام داداش گلم:
يک دنيا تشکر از دعاي زيبايي ،که سر آغاز دلنوشتت داشتي...من هم به نوبه خودم بهترين آرزو ها رو برايت ميکنم
آره خيلي سخته ،خيلي داداش...
سخته که يه دنيا ناگفته هاي گفتني داشته باشي ،يه دنيا گلاي داشته باشي اما نخواي بگي ، نخواي دلش رو بشکوني ،مردونگي کني اما اون بگه چيزي که تو چنته نداري رو کني...
داداشم آخر شب سرد ما سحر ميگردد...
کم کم داريم به تولد آق جعفر خودمون نزديک ميشيم...من که از همين الان بوق به دست منتظرم تا 30مهر بياد...
راستي اون کي بوده که با داداش جعفرم دعوا داره ،داداش عکسش رو بده براش مماغ عقابي بکشم بعد با هم حسابي بهش بخنديم:ديييييييييييي
با اجازه من ديگه برم