در يک روز خزان پاييزي پرستويي را در حال مهاجرت ديدم به او گفتم:
چون به دياريارم ميروي به او بگو دوستش دارم
ومنتظرش مي مانم. بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد و گفت:
دوستش بدار ولي منتظرش نمان
به به ........
سلاااااااااااااااااام بر پسر پاييزيمون
تولدت مبارك
اميدوارم هميشه موفق باشي....و بهترينارو برات از خداي اسمونا ارزو مي كنم
موفق باشي هميشه