عشق سرخ من
باز باران با ترانه،میخورد بر بام خانه خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟ روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت آید روز باران،گردش یک روز دیرین؟ پس چه شد دیگر؟ کجا رفت؟ خاطرات خوب و رنگین... در پس آن کوی بن بست... در دل تو آرزو هست؟ کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز یاد باران رفته از یاد... آرزوها رفته بر باد... باز باران ،باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه...
پ.ن اول: امروز 10 آبان تولد سحر خانمه.تولدت مبارک... سحر خانم. انشاا... که به تموم آرزوهای قشنگت برسی. پ.ن دوم: یک هفته است که روز و شب برام یکی شده!!! بابام توی بیمارستانه... بخش ICU بستری شده از همه دوستان التماس دعا دارم...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |