سفارش تبلیغ
صبا ویژن


عشق سرخ من

 

روزه نفس از لذتهاى دنیوى، سودمندترین روزه ‏هاست.

امام علی (ع)

 

 خدایا در این شبهای قدر،

قدم هایی را که برایم بر می داری بر من آشکار کن

تا در هایی را که به سویم میگشایی ندانسته نبندم

و در هایی را که به رویم میبندی به اصرار نگشایم . . .

 

التماس دعا.

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/5/18ساعت 4:42 عصر توسط پسر پاییزی نظرات ( ) | |

 

 

الهى! بنده اى گم کرده راهم

بده راهم که سرتاپا گناهم

اگر عمرى به غفلت زیست کردم

تمام هستیم را نیست کردم

به هر در، حلقه کوبیدم خدایا

لباس یأس پوشیدم خدایا

اسیر نفس هر جایى شدم من

مقیم شهر رسوایى شدم من

نچیدم گل ز شاخه آرزویى

ندارم پیش مردم آبرویى

کنم با عجز و ناله بر تو اظهار

گنه کارم، گنه کارم، گنه کار

تو رحمان و رحیم و مهربانى

منم مهمان تو، و تو میزبانى

تو سوز سینه ام را ساز کردى

در رحمت به رویم باز کردى

تو گفتى توبه کن، من مى پذیرم

ترحم کن امیرا من فقیرم

الهى! هرچه هستم هر که هستم

سر خوان عطاى تو نشستم

یقین دارم که با این شرمسارى

نجاتم مى دهى از خوار و زارى

اگر کوه گنه گردیده بارم

یقین دارم على(ع) را دوست دارم

ببخشا اى همه آگاهى من

گناهم را به خاطرخواهى من

الهى! گرچه هستم غرق عصیان

پشیمانم، پشیمانم، پشیمان.

  

 شعر از: ژولیده نیشابورى.

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 91/5/8ساعت 12:2 عصر توسط پسر پاییزی نظرات ( ) | |

تفسیر به رای کردن

 

چند سال پیش توی قسمت انبار مرکزی یه شرکت کار میکردم.

حدود ده، دوازه نفری بودیم.یه محیط بسیار آروم و صمیمی داشتیم.

ماه رمضون شروع شده بود و به جز یکی دو نفر بقیه روزه میگرفتن.

یه روز دور هم نشسته بودیم و با هم صبحت میکردیم. تا بحث به

روزه گرفتن رسید.یه آقایی که مسن هم بود(بالای 50 سال بود)

گفت : من که روزه نمیگیرم!!! گفتیم: چرا؟ روزه از واجبات دینه ،

هر مسلمونی باید روزه بگیره مگه اینکه مشکلی داشته باشه و

نتونه روزه بگیره، گفت: خود اسلام گفته: شکم گرسنه ایمون نداره!!!.

منم روزه نمیگیرم.

خلاصه روزها گذشتن و به روز نوزدهم ماه مبارک رسید. همون آقایی

که میگفت: روزه نمیگیرم،روزهای 19-20 و 21 ماه رو روزه گرفت.

بهش گفتم: عمو شما که میگفتی: من روزه نمیگیرم ، چون اسلام

گفته شکم گرسنه ایمون نداره.پس چی شد که روزه گرفتی؟

گفت: آخه میگن این چند روز روزه گرفتن ثواب داره.گفتم: آره

درسته اما بقیه روزها چی؟ اونا ثواب نداره؟

این خاطره رو نوشتم که بگم: ما آدما از بس راحت طلب هستیم

هر دستور شرعی و هر قانونی رو به مصلحت خودمون تفسیر

میکنیم.اون جایی که خوبه میگیم : اسلام گفته. اون جایی که

به سختی و زحمت میفتیم میگیم: نه اصلآ اینجوری نیست!!!.

به قول معروف، همه دوست دارن برن بهشت. اما برای رفتن

به بهشت او باید مرد. کسی هست که از مرگ نترسه و حاضر

باشه که بمیره؟

 

 


نوشته شده در سه شنبه 91/4/27ساعت 10:53 عصر توسط پسر پاییزی نظرات ( ) | |

 

لیله القدر شبی مهم و سرنوشت ساز است .شب نزول رحمت و برکات الهی

و تعیین سرنوشت ابدی انسانهاست. درخصوص اهمیت این شب گفتنی است

که از صدر اسلام ، از عهد رسول اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) رسم بر آن

بوده است که شبهای قدر را" احیا "بگیرند و تا سپیده دم به آداب مخصوص آن

منجمله دعا و نماز و استغفار بپردازند.

در این شبهای با برکت و نورانی از خدا میخوام چشمهام رو بارونی کنه شاید

که بتونم اینجوری بهش نزدیکتر بشم.توی دعاهاتون بنده حقر رو هم یاد کنید.

 

 

شب اشک و توبه

دارم از دست می روم. کسی هست به فریاد دل من برسد؟

تا خدا راه درازی دارم. جاده ای می خواهم

که قدم های گریزانم را

به در خانه آن «دوست» برد؛ یک «میان بُر» به حریم بالا

نکند مرگ مجالم ندهد.

نکند زنده نباشم، نرسم! نکند عمر کفافم ندهد!

شانه ام خرد شده از بار گناه.

فرصتی می خواهم تا زمین بگذارم.

همه پل های پشت سر من ویران است.

راه برگشتی نیست. من ماندم و یک سال غم دربه دری؛

 غم خانه به دوشی، شانه ای می خواهم تا یک دل سیر بگریم از درد.

 من شنیدم که خدا نردبانی دارد.

به بلندای سعادت، شبی از این شب ها، یک شب می نهد روی زمین.

من شنیدم که شبی از شب ها

می شود یک شبه پیمود ره صد ساله. من پی روزی خود آمده ام.

من شنیدم که ملائک تا صبح

می برند آن بالا

عطر اندوه بنی آدم را

من به دنبال خودم می گردم.

شب قدر است آیا؟

شب تسبیح و مناجات و سلام.

شب اشک و توبه

شب ویرانی من،

شب مهمانی «او»

شب بیزاری من از دنیا.

شب دلجویی او از مهمان

شب قدر است آیا؟

من همان بنده از «دوست» فراری هستم.

من همان چهره غمگین پریشان حالم،

من همان آدم خاطی و گنه آلوده ام.

شب قدر است آیا؟

چه کسی می گوید: «شب دراز است و قلندر بیدار»؟

شب، کوتاه است

این دقایق همگی نایابند. لحظه ها می گذرند.

چشم بر هم بزنی، سحر از راه رسید و تو هنوز در خوابی.

مبادا که بگویند به تو سحر از راه رسید است و قلندر در خواب!

جامه را از تن خود خواهم کند

جوشنی می پوشم، بند بندش از نور

جوشنی می پوشم. همه از جنس عطوفت، احسان

شب قدر است امشب! تا سحر بیدارم

تا سحر دانه به دانه، غم خود می بارم

تا سحر، سر به زانوی «تو» می گریم زار، تا سحر، توبه به درگاه خدا

شب قدر است امشب

حیف اگر در شب قدر، قدر خود نشناسیم.

 

شعری از خانم " خدیجه پنجی"

 


نوشته شده در پنج شنبه 90/5/27ساعت 3:39 عصر توسط پسر پاییزی نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت



دانلود آهنگ جدید