سلام اقاي پرسپوليسي
چقدر سخت است که در ميانه درياي حرفهاي ناگفته ات براي گفتن حرف هايت دنبال کلمه مي گردي و " سکوت " را مي يابي، مي خواهي فرياد بزني، اما سکوت مي کني. باز هم مثل هميشه " سکوت " بالاترين " فرياد"ت هست. مي خواهي " گريه " کني، دنبال بهانه مي گردي و چه خوب بهانه اي است " دلتنگي " براي کسي که شايد حتي " دلتنگي "ت را هم باور ندارد. اين بار هم بغض مي کني اما نميخواهي بغضت بترکد و باران اشکهايت روي گونههايت بلغزد. نمي خواهي سبک شوي، حتي نمي خواهي از " دلتنگي "ت برايش کم شود. چقدر سخت است " بيقراري " براي کسي که مطمئني حتي به يادت هم نيست و تو چقدر آسان، اين سختي را قبول ميکني...موفق باشي