• وبلاگ : عشق سرخ من
  • يادداشت : فرهنگ لغت نوين
  • نظرات : 30 خصوصي ، 84 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام داداش جعفر.
    "از باغ مي‌برند چراغاني‌ات کنند
    تا کاج جشنهاي زمستاني‌ات کنند
    پوشانده‌اند «صبح» تو را «ابرهاي تار»
    تنها به اين بهانه که باراني‌ات کنند
    يوسف! به اين رها شدن از چاه دل مبند
    اين بار مي‌برند که زنداني‌ات کنند
    اي گل گمان مکن به شب جشن مي‌روي
    شايد به خاک مرده‌اي ارزاني‌ات کنند
    يک نقطه بيش فرق رحيم و رجيم نيست
    از نقطه‌اي بترس که شيطاني‌ات کنند
    آب طلب نکرده هميشه مراد نيست
    گاهي بهانه‌اي است که قرباني‌ات کنند"

    تنها اومدم يه شعر دوست داشتني از فاضل نظري واست بذارم و برم...باي...باي...

    پاسخ

    سلام آبجي پروانه گل.مرسي.زحمت كشيدي.موفق باشي مهربون.