سلااااااااااااااااااااام.......
هيشي ديگه همين طوري خواستم بهت بسرم...خوفي؟؟؟
خوشي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟سلامتي؟؟؟؟؟؟
لبخند يادت نره...
کسي ديگر نمي کوبد در اين خانه متروکه ويران را
کسي ديگر نمي پرسد چرا تنهاي تنهايم!!!
ومن شمع مي سوزم وديگر هيچ چيز از من نمي ماند
ومن گريان ونالانم ومن تنهاي تنهايم !!!
درون کلبه ي خاموش خويش اما
کسي حال من غمگين نمي پرسد!!!
و من درياي پر اشکم که توفاني به دل دارم
درون سينه ي پرجوش خويش اما!!!
کسي حال من تنها نمي پرسد
ومن چون تک درخت زرد پاييزم !!!
که هر دم با نسيمي ميشود برگي جدا از او
وديگر هيچي از من نمي ماند!!!_____
سلام داداش...ممنون که سر ميزني...
چه دردناک بود و شايد به معناي يک عشق واقعي...نه هوس..
فعلا
سلام بر داداشي گل،خوبي؟ من آپيدم خوشحال ميشم بياااااي.
هميشه شادوپايدار باشي دوست من.
سلام داداش جعفر :
خوبي ؟
دلم واسه شما و آپاي قشنگت تنگ شده بود اومدم يه سر بزنم و بررررررررم مثل هميشه آپت عالي بود ..
ما چون دو دريچه روبروي هم / آگاه ز هر بگو مگوي هم
هر روز سلام و پرسش و خنده / هر روز قراره روز آينده
اکنون دل من شکسته و خسته ست / زيرا يکي از دريچه ها بسته ست
سلام
خوبي
اپم ايا ميايي
موفق باشي
ممنون به فکرمي و سر ميزني
شعرت زيبا بود