سلام دوست عزيز و دوست داشتني!
من ميدانم که تو جقدر رنج داري. پيمانهء آنرا فقط خدا ميتواند بداند تو آخر حق هم داري ارزش آنچه را که تو از دست داده اي از دست دادگان ديگر ميدانند ولي باز هم تو خوش بختي مريض اش را ديدي برايش خدمت کردي جنازهء مبارکش را بردوش کشيدي ازش عقو خواستي دست و روي مقدسش رابوسيدي مقبرهء مبارکش راتواف کردي و هروقتي هم که خواستي اين کار را ميکني ولي من بدون اينکه هيچ کدام اين هاراکرده باشم يا بتوانم بکنم هردو قبله گاه امجدم را از داده ام ببين چه رنج بيکراني دارم اين خواستهء خودم نبودم بلکه جبر زمان زبونم کرد ناخواسته آواره ملک بيگانگان شدم و ....
ولي صبر کردم ناچار صبر کردم ديگر چه ميتوانستم بکنم بلي
در تمام رنجهايي که ميکشيم صبر اوج احترام ما به حکمت خداوند است اين راهم ازياد نبرکه مسئوليت تودر قبال بازماندگان صد چند شد لذا به صحت خود اهميت بده مارو در غمت شريک بدون عزيزم _________________